اعجاز قرآن

تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن ؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند و به این ترتیب قرآن را رد کنند!!!!

لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای
لشکر حضرت سلیمان را میبیند به سایر مورچه ها میگوید :پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکنند (لایحطمنکم)
در حالی که:
این کلمه در زبان عربی فقط در مورد خرد شدن شیشه به کار میرود اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند.!!!
پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت !!!!

 

بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:بیش از ۷۵ درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهد
و با کشف این معجزه ی قرآن بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود.



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ چهار شنبه 29 مرداد 1393 ] [ 1:24 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمانگرىباقرآن

 زندگی ما و اراده الهی



 وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله كِتَابًا مُّؤَجَّلًا

وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ 

و هيچ نفسى جز به فرمان خدا نميرد [خداوند مرگ را] به عنوان سرنوشتى معين [مقرر كرده است]

و هر كه پاداش اين دنيا را بخواهد به او از آن مى‏دهيم و هر كه پاداش آن سراى را بخواهد از آن به او مى‏دهيم و به زودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد 

آيه شماره 145  از سوره مبارکه آل عمران



با فرار از جنگ، از مرگ نمى‏توانید فرار كنید. «انقلبتم على اعقابكم... ما كان لنفس»
مرگ، به دست ما نیست، «كتاباً مؤجّلاً» ولى اراده و هدف به دست ماست. «ومن یرد...»
حال كه دنیا و آخرت در برابر ماست، مسیر ابدیّت و رضاى خالق را ادامه دهیم. «من یرد... نؤته منها»
هر نوع انگیزه وعملى بازتاب و عكس العمل مخصوصى دارد. در هر مسیرى گام نهیم به مقصدى خاص خواهیم رسید. «من یرد ثواب الدنیا... و من یرد...» 

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ جمعه 19 ارديبهشت 1393 ] [ 7:22 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمانگری با قرآن

یاد از دلدار



 

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ 

 

پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم و

شكرانه ‏ام را به جاى آريد و با من ناسپاسى نكنيد 

آيه شماره 152  از سوره مبارکه بقره



خداوند، به انسان شخصیّت مى‏بخشد ومقام انسان را تا جایى بالا مى ‏برد كه مى ‏فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «اذكرونى اذكركم»
كسانى مشمول لطف خاصّ هستند، كه همواره به یاد خدا باشند.«اذكرونى اذكركم»
ذكر خدا و نعمت‏هاى او، زمینه‏ ى شكر و سپاس است. چنانكه غفلت از یاد خدا، مایه ‏ى كفران است. «اذكرونى، اشكروا لى و لاتكفرون»



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ سه شنبه 16 ارديبهشت 1393 ] [ 1:12 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن(غوا و فتنه شیطان؛ در آرزو قرار دادن انسان ها)

 

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ سه شنبه 12 فروردين 1393 ] [ 1:12 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن7

 همت بزرگ


 


 

 إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ

وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ  

آن هنگام كه دو گروه از شما بر آن شدند كه سستى ورزند


با آنكه خدا ياورشان بود و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند

آيه شماره 122  از سوره مبارکه آل عمران

خداوند از تصمیمات ما آگاه است و پیامبرش را از افكار مردم آگاه

مى‏سازد. «اذ همّت»


روزهاى سخت و تجربه از آنها را فراموش نكنید. «اذ همّت»


هم ه‏ى كسانى كه به جبهه جنگ مى‏روند یكسان نیستند.
«طائفتان...

 

ان تفشلا»
وجود عناصر سست بنیاد در جبهه ‏ها، عامل شكست و خطر است.

«تفشلا»
اگر انسان تحت ولایت خدا نباشد، سست مى‏شود. «ان تفشلا واللّه

ولیّهما»
خداوند مؤمنان را به حال خود رها نمى‏كند و در مواقع حساس دست

آنان را مى‏گیرد. «واللّه ولیّهما»


فكر گناه، اگر به مرحله ‏ى عمل نرسد، انسان را از تحت ولایت الهى

 

خارج نمى‏كند. «همّت... واللّه ولیّهما»

 


یگانه داروى سستى، توكّل بر خداست. كه این دارو تنها در دست

مؤمنان است. «وعلى اللّه فلیتوكّل المؤمنون»

توكّل بر خداوند، عامل پیروزى است. «همّت... ان تفشلا واللّه ولیّهما و على اللّه فلیتوكّل» 

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ یک شنبه 3 فروردين 1393 ] [ 2:54 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن (راه دریافت الطاف و امدادهاى الهى چیست؟)

در قرآن براى دریافت الطاف الهى، راههاى زیادى بیان شده است، از جمله:
1. ایمان، قرآن مى‏فرماید: خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است و آنان را از هرگونه ظلمات و تاریكى‏ها نجات مى‏دهد. «اللّه ولىّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الى النّور»(بقره، 257)
2. قرآن نورى است كه تدبّر و تلاوت آن، انسان را از تحیّر و بن‏بست نجات مى‏دهد.
3. علم و فكر و مشورت هر كدام سهم وافرى در هدایت انسان دارند.
4. قرآن، تقوا را وسیله‏ى كسب نور مى‏داند، «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»(طلاق، 2)
5. جهاد و تلاش وسیله‏ى راهگشایى‏هاى الهى است، «و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا...»(عنكبوت، 69)، «ان تنصروا اللّه ینصركم»(محمّد، 7)
6. اگر راهى را براى مردم بگشاییم، گشایش‏هایى را از جانب خداوند دریافت مى‏كنیم. «فافسحوا یفسح اللّه لكم»(مجادله، 11.)
7. استغفار و 
توبه از گناهان، رمز دریافت نعمت‏هاى الهى است، «استغفروا ربّكم...یرسل السّماء علیكم مدراراً»( هود، 52.)
8. ایمان و عمل‏صالح، كلید محبوبیت است، «انّ الذین آمنوا و عمل الصّالحات سیجعل لهم الرحمان ودّا»(مریم، 96.)
9. شهامت و جرأت در انجام وظیفه، راههاى جدیدى را بر روى انسان باز مى‏كند.
10. پدر و مادر و نیاكان با ایمان، زمینه‏ى كامیابى فرزندان آنهاست، دو پیامبر (موسى و خضر) دیوار خرابه‏اى را رایگان براى یتیمانى تعمیر كردند تا گنجى كه از طرف پدر صالح آنان ذخیره شده بود، به نااهلان نرسد. «و كان أبوهما صالحا»(كهف، 82) چون پدرشان صالح و نیكوكار بود، خداوند از طریق آن دو پیامبر، به نسل او خیر رساند.

 

 

 

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ چهار شنبه 9 بهمن 1392 ] [ 10:45 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن (عوامل بخشش گناهان كدام است؟)

در قرآن عواملى براى بخشش گناهان بیان شده، از جمله: 1. توبه واقعى و استغفار و جبران و اصلاح گذشته، «الاّ الّذین تابوا وأصلحوا و بیّنوا فاولئك أتوب علیهم و أنا التوّاب الرّحیم»(بقره، 160.) البته توبه‏ى كتمان حق، بیان كردن آن و توبه‏ى ترك نماز، قضاى آن و توبه تلف‏كردن مال مردم، پرداخت آن است.
2. ترك گناهان كبیره سبب بخشایش سایر گناهان است. «اِن تَجتَنِبوا كبائر ما تنهون عنه نُكفِّر عنكم سیّئاتكم»( نساء، 31.)
3. انجام دادن كارهاى نیك، «انّ الحَسَنات یُذهِبنَ السیّئات»
4. نماز جماعت، در حدیث مى‏خوانیم: شخصى پس از نماز، خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله رسید و گفت: من خلافكارم! مرا حدّ زده و تنبیه كنید! حضرت فرمود: چون در نماز جماعت شركت كرده‏اى خدا تو را مى‏بخشد؛ البته حساب مال مردم جداست.
5. پاك كردن مال از حرام، از امام صادق‏علیه السلام سؤال شد: شخصى از راه طاغوت دارایى و درآمدى را به دست آورده و به فقرا كمك مى‏كند و آیه «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»(هود، 114.) را دستاویز قرار مى‏دهد. حضرت فرمود: «انّ الخطیئة لا تكفر الخطیئة»(تفسیر نور، ج 5، ص 391، به نقل از تفسیر كنز الدقائق.) با گناه نمى‏توان گناهى را پوشاند. آنچه را به دست آورده، مال حرام است و تصرّف در مال حرام - به هر شكل - حرام است.
6. گذشت از خطاها مردم، قرآن ابتدا مى‏فرماید: «و لیعفوا و لیصفحوا» سپس مى‏فرماید: «الا تُحبّون أن یغفر اللّه لكم»(نور، 22.) مردم باید از خطاى یكدیگر بگذرند، كدورت‏ها را كنار بزنند، آیا دوست ندارید كه خداوند شما را ببخشاید؟

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ سه شنبه 8 بهمن 1392 ] [ 10:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ادب دعا چیست/ راز توصيه به صلوات در اول دعا
آیت الله جوادی آملی با اشاره به روایاتی از ائمه اطهار(ع) در باب یاد خدا به تشریح راز توصيه به صلوات در اول دعا پرداخت و گفت: ادب دعا اين است كه اوّل انسان ذكر كند، ثنا كند، حمد بكند، بعد درود بر علي و اولاد علي واهل بيت بفرستد، بعد چيزي بخواهد؛ اين ادب دعا است؛ چون دعا بدون درود بر اين خاندان مستجاب نيست، اگر هم چيزي نصيب انسان بشود، آن آزمون است. آن استجابت دعا نيست، آن رحمت نيست.
 

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 152 سوره بقره(فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِى وَلاَ تَكْفُرُونِ) به روایاتی از ائمه اطهار(ع) درباره ذکر اشاره کرده و می گوید:... گاهي ذكر جاي دعا مي‌نشيند يعني قبل از اينكه انسان به دعا بپردازد، همان ياد حقّ و نام حقّ، كار دعا را انجام مي‌دهد. كتاب شريف اصول كافي جلد دوم، مسائلي درباره قرآن دارد، مسائلي درباره دعا دارد، مسائلي هم در باب ذكر. باب ذكر بحثي است جدا، در كنار باب دعا و باب قرآن است، گرچه عنواني كه دادند همان عنوان «كتاب‌الدعا» كافي است ولي اين باب ذكر را در همان «كتاب الدعاء» كافي ذكر كرده‌اند.

وی می افزاید: بابي كه الآن مطرح است، عنوانش اين است: «باب ما يجب من ذكر الله عزّوجلّ فى كل مجلسٍ» ؛ هر جا انسان مي‌نشيند بايد به ياد خدا باشد، روايت اولي از امام ششم(ع) است كه فرمود: «ما من مجلس يجتمع فيه ابرارٌ و فجارٌ فيقومون علي غير ذكر الله عزوجل الاّ كان حسرةً عليهم يوم القيامة» ؛ هيح مجلسي نيست كه عدّه‌اي در آن مجلس بنشينند (چه نيك، چه بد) و ياد خدا نكنند، مگر اينكه آن مجلس اگر ياد خدا نكردند براي اينها حسرت و وبال مي‌شود در روز قيامت، كه چرا يك ساعت يا كمتر و بيشتر اينجا نشستند و به ياد خدا متذكر نبودند.

مجلس بدون یاد خدا و ائمه اطهار(ع) مجلس حسرت است

این مفسر قرآن تأکید می کند: روايت دوم هم به همين مضمون است كه امام ششم مي‌فرمايد «ما اجْتمع فى مجلس قومٌ لم يذكروا الله عزّوجلّ ولم يذكرونا إلاّ كان ذلك المجلس حسرة عليهم يوم القيامة ثم قال: ابو جعفر(ع) «ان ذكرنا من ذكر الله وذكر عدونا من ذكر الشيطان» ؛ فرمود: اگر كسي بنشيند، نام خدا و نام علي و اولاد علي، اهل بيت عصمت و طهارت را (ع) نبرد، آن مجلس بر او حسرت است، بعد فرمود: نام ما، نام خدا است؛ همان بياني كه امام هشتم(ع) فرمود كه «لا اله الا الله» حصن خدا است. شروطي دارد «انا من شروطها» ، ساير ائمه هم فرمودند قبل از امام هشتم فرمودند، اول وجود مبارك رسول خدا فرمود كه ولايت علي و اولاد علي(صلوات الله وسلامه عليهم أجمعين) اين حصن خدا است، جداي از حصن توحيد نيست. فرمود: ياد دشمنان ما ياد شيطان است.

تسبیحات حضرت زهرا(س) مصداق ذکر کثیر است

آیت الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به کتاب کافی به بیان روایتی از امام صادق(ع) مبنی بر نامحدود بودن یاد خدا پرداخته و می گوید: ... آنگاه روايت بعدي را از رسول خدا(ص) نقل كرد كه «من أكثر ذكر الله عزّوجلّ أحبّه الله و من ذكر الله كثيراً كتبت له براءتان براءة من النار و براءة من النفاق» ؛ اگر كسي زياد به ياد حق باشد از آتش و از نفاق نجات پيدا مي‌كند و يكي از مصاديق ذكر كثير تسبيح مبارك صديقهٴ طاهره(س) است كه بعد از نماز هست.

وی در بخشی از تفسیر آیه 152 بقره، با اشاره به حدیثی از امام صادق(ع) در باب ادب دعا خاطر نشان می کند: ... از امام ششم(ع) نقل شده است: «من شغل بذكرى عن مسألتى أعطيته أفضل ما أعطى من سألنى» ؛ اگر كسي مشغول ياد من شد و در اثر اشتغال به ياد من چيزي از من نخواست، به ذكر از دعا مشغول شد، من بهترين چيزي كه به سائلينم مي‌دهم به او خواهم داد. در روايت دوم اين است كه امام ششم(ع) طبق اين نقل فرمود: «ان العبد ليكون له الحاجة الي الله عزّوجلّ»؛ انساني يك نيازي دارد «فيبدأ بالثناء علي الله والصلاة علي محمد وآل محمد حتي ينسي حاجته فيقضيها الله له من غير أن يسأله إيّاها» ؛ اين كدام بنده است و كدام ذاكر است؟ فرمود: انسان يك حاجتي دارد وقتي رو به قبله قرار مي‌گيرد مي‌نشيند در كنار سجاده‌اش يا غير سجاده؛ چون ادب دعا اين است كه اوّل انسان ذكر كند، ثنا كند، حمد بكند، بعد درود بر علي و اولاد علي واهل بيت بفرستد، بعد چيزي بخواهد؛ اين ادب دعا است...چون دعا بدون درود بر اين خاندان مستجاب نيست، اگر هم چيزي نصيب انسان بشود، آن آزمون است. آن استجابت دعا نيست، آن رحمت نيست.

راز توصيه به صلوات در ابتداي مسألت از خداي سبحان

این مفسر و مدرس عالی حوزه در ادامه تصریح می کند: اين در بيانات حضرت امير(ع) در كلمات قصار نهج البلاغه است، فرمود: هر وقت حاجتي داريد بالأخره با صلوات بخواهيد ، اين چنين نباشد كه بدون صلوات دعا بكنيد. بياني سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) داشتند كه سرّش اين است، وقتي انسان صلوات مي‌خواهد، از خداي سبحان رحمت بر اين خاندان طلب مي‌كند، وقتي به اين خاندان رحمت رسيد به همه شيعيانشان مي‌رسد. ما وقتي براي اين خاندان از خداي سبحان رحمت طلب مي‌كنيم رحمت به اينها مي‌رسد اولاً و به بركت اينها به همه دوستان و شيعيانشان مي‌رسد ثانياً. در حقيقت ما كه صلوات مي‌فرستيم، حاجت خود را هم خواستيم و حاجت خودمان را هم طلب مي‌كنيم. اين است كه در كلمات قصار حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه هست كه حاجتي داريد، دعايي مي‌خواهيد بكنيد، بدون صلوات نكنيد وگرنه مقضي نيست.

آیت الله جوادی آملی یادآور می شود: در صحيفه سجاديه اصلاً ادب دعا را حضرت به انسان ياد مي‌دهد، قبل از دعا صلوات، بعد از دعا صلوات ، لذا امام ششم(ع) مي‌فرمايد كه اين انسان وارد ثناي حق مي‌شود، آن قدر ياد حق براي او لذيذ و گوارا است كه حاجتش از يادش مي‌رود. خب، حالا خدا چه مي‌كند؟ خدا كه ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّاً﴾ ، «لا يشغله شأن عن شأن» ؛ چيزي او را از چيزي باز نمي‌دارد، خب، مي‌داند اين شخص الآن سرگرم لذت بردن به مناجات است، حاجت او را برآورده مي‌كند. اين ﴿فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ﴾ است، فرمود: شما به ياد من باشيد، وسطها اگر چيزي از يادتان رفته خدا جبران مي‌كند: «حتي ينسي حاجته» ؛ انسان در حالت حاجت از خيلي از امور غفلت مي‌كند، خيلي از كارها يادش مي‌رود، خيلي از امور را فراموش مي‌كند، فقط به فكر حاجت است، اما لذت ياد حق چقدر شيرين است كه انسان، حاجتش هم از يادش مي‌رود: «حتي ينسي حاجته».

ياد خدا در سرّ

وی در ادامه با اشاره به روایتی از کتاب کافی در باب ذکر تصریح می کند: ... امير المؤمنين(ع) فرمود: «من ذكر الله عزّوجلّ في السر فقد ذكر الله كثيراً»؛ اگر كسي در قلبش (سرّ نه يعني در خلوت كه كسي نبود) حالا خواه در ملاء عام باشد و انسان به ياد حق باشد در قلب يا به تنهايي، هر دو سرّ است، فرمود: اگر كسي سرّاً به ياد حق بود، «فقد ذكر الله كثيراً»، آنگاه به اين آيه استدلال كرد كه «إن المنافقين كانوا يذكرون الله علانيةً ولا يذكرونه فى السرّ، فقال الله عزّوجلّ: ﴿يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾» ؛ اينها فقط در حضور مردم به ياد حق اند، در درون به ياد حق نيستند يا در حالت خلوت هم به ياد حق نيستند.

آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر آیه 152 بقره، با تأکید بر اینکه ياد حق قلب را نوراني مي‌كند، به تشریح آثار ذکر پرداخته و می افزاید: ...از رسول خدا(ص) نقل شده است كه عقل را عقل مي‌گويند براي اينكه زانوي شهوت و غضب سركش را عِقال مي‌كند ، آن زانوبند را مي‌گويند عقال. اگر ساربان زانوي اين شتر سركش را عقال نكند آن مي‌رمد نمي‌آرمد، فرمود عقل را عقل گفتند براي اينكه زانوي شهوت و غضب را مي‌بندد. در اين بيان از حضرت امير(ع) رسيده است كه عاقل كسي است كه جلوي زبانش را بگيرد و جز به ياد حق به چيزي زبان را باز نكند... خب اين ياد حق است، فرمود: ﴿فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ﴾؛ به ياد من باشيد من به ياد شما هستم، معلوم مي‌شود كه ياد حق گاهي انسان را از خطر گناه مي‌رهاند، گاهي از خطر مرگ (چه در دريا، چه در غير دريا) مي‌رهاند، گاهي هم انسان را از اندوه بالأخره نجات مي‌دهد. اين اثر ياد حقّ است كه اگر كسي به ياد حق بود، خداي سبحان هم به ياد او است، به دنبالش هم فرمود: ﴿وَاشْكُرُوا لِى وَلاَ تَكْفُرُونِ﴾.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاندرمان گری با قرآن
[ سه شنبه 26 شهريور 1392 ] [ 1:37 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توصیه آیت الله بهجت درباره قرآن

زنده بودن قرآن موضوعی است که در احادیث متعددی بر آن تاکید شده است، از جمله آنچه از امام باقر(ع) نقل شده که می فرماید: 

قرآن زنده است و نمی میرد و آیه نیز زنده است و نمی میرد؛ زیرا اگر آیه ای که درباره ی اقوامی نازل شده است، با مردن آنها می مُرد، قرآن نیز مرده بود؛ بلکه قرآن، در میان آیندگان، جاری است، همچنان که در میان گذشتگان، جاری بوده است.۱ 

آری! قرآن زنده ی جاوید است و هیچ گاه نخواهد مرد؛ اما نکته اساسی این است که هر کسی نمی تواند زنده بودن قرآن را درک کند.

از این رو آیت الله بهجت ضمن تاکید بر اهمیت حفظ قرآن توصیه فرمودند: 
کاری کنید که احساس کنید قرآن، زنده است و نکات جدیدی را از آن بفهمید. 

منبع:
۱- بحار الانوار،ج۳۵،ص۴۰۳. 
۲- زمزم عرفان،ص۳۰.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاندرمان گری با قرآن
[ پنج شنبه 7 شهريور 1392 ] [ 1:17 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن7

 روزى امیر المومنین حضرت على (علیه السلام) رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء" (خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد)سوره نساء آیه ۴۸

امام فرمود: خوب است، ولى آنچه من میخواهم نیست...

بعضى گفتند آیه "و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه ۱۱۰

امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست.

بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم" (اى بندگان من که دراثر گناه،بر خویشتن زیاده روی کرده اید،ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه۵۳

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست!

بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله" (پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد) سوره آل عمران آیه۱۳۵

باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست.

در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم. امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است:

"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین"
سوره هود آیه ۱۱۴

و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش کنار نمى‏رود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى که متولد شده پاک مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش می‏کند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد.

بعد فرمود: یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد.‏
 

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ جمعه 11 مرداد 1392 ] [ 7:59 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گرى با قرآن (6

درمان گرى با قرآن (6

ميل به ستمكاران و مخالف با روشنگرى قرآن

 

پروردگار مىفرمايد:َ

و لَاتَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمْ النَّارُ)هود/113)

اگر در پنهان دلتان ميل به ستمگران باشد، در قيامت آتش جهنم به شما خواهدرسيد

در پنهان دلتان، نه در زبان و عملتان. در پنهان قلبتان، ميل به ستمگران نداشته باشيد؛ آرزوى وجود ستمگران را نكنيد؛ آرزوى آمدنشان را نكنيد كه اگر در پنهان دلتان ميل به ستمگران باشد، در قيامت آتش جهنم به شما خواهد

رسيد. همين ميل خالى.

قضيه صفوان و ميل به بقاى هارون

پدر حضرت رضا (ع)، وجود مبارك موسى بن جعفر (ع)، به يكى از شيعيانشان كه اسمش را صفوان گفته اند، 

فرمودند: شنيدم، براى من گفته اند كه تو به هارون الرشيد شتر كرايه دادى؟ عرض كرد: يا بن رسول الله من كه آنها را براى حمل بار حرام كرايه ندادم؛ من كه آنها را براى حمل مشروب كرايه ندادم؛ براى حمل بارغصبى آنها را كرايه ندادم؛ براى حمل غارتگرى آنها را كرايه ندادم؛ براى كشاندن شترها

موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن

[ جمعه 4 مرداد 1392 ] [ 6:43 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن5

درمان گرى با قرآن (5)

لزوم مراجعه به اهل ذكر از نظر قرآن

بيشتر مردم در قرآن تخصّص ندارند. بنابراين آنها بايد از راه ديگرى خودشان را به قرآن برسانند؛ همان راهى كه

خود پروردگار در قرآن كريم مردم را بدان راهنمايى كرده

فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُم لَاتَعْلَمُونَ ) نحل (43/

شما درباره آنچه برايتان مجهول  مىباشد، به اهل ذكر مراجعه كنيد و از آنها بپرسيد تا براى شما توضيح دهند و شما را به آن حقيقتى كه نمىدانيد، آگاه  نمايند و دانا كنند. بنا بر روايتى كه در كتاب شريف كافى آمده است، امام باقر (ع) مىفرمايند: اهل ذكر كه در اين آيه شريفه مطرح شده، ما هستيم

 نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْر كافى، ج 1، ص 212

منظور از كلمه ذكر هم قرآن مجيد است إِنَّا نَحْنُ نزََّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لحََافِظُونَ حجر 9

لزوم مراجعه به افراد آشنا به روايات در زمان عدم دسترسى به اهلبيت

حالا ممكن است بگوييد الان كه امامان ما در دنيا نيستند و دوازدهمينش هم

موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن

[ یک شنبه 30 تير 1392 ] [ 6:48 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمانگرىباقرآن(4)

درمانگرىباقرآن(4)

روىآوردنبهخيرخواهىخداوند

از روشنگرىهاى خدا خودتان رابهرهمند كنيد   انْتَفِعُوا بِبَيَانِ اللَّهِ

  وَ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ( نهح البلاغه خطبه )176

  از موعظه هاى خدا پند بگيريد؛

 چه موعظه کنند ه ای بهتر از خدا؟يا به عبارتى كه از تنگى قافيه مىگويم: چه موعظه گرى دلسوزتر از پروردگار بزرگ عالم ؟ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ  ( نهح البلاغه خطبه )176

و آخرين جمله ايشان هم كه چه قدر با حال است

 وَ اقْبَلُوا نَصِيحَهَ اللَّه( نهح البلاغه خطبه )176

به خيرخواهى خدا رو كنيد؛

 بدويد طرف خيرخواهى خدا. در اين عالم، كدام خيرخواه براى ما خيرخواهتر از خدا است كه براى ما رحمت را مىخواهدبهشت را مىخواهد، نجات را مىخواهد، مغفرت را مىخواهد ،

وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الجَْنَّهِ وَالْمَغْفِرَه(بقره/221)

.من براى شما آمرزش گناهان و بهشت را مىخواهم

اين خيرخواهى خداست

چه خيرخواهى بالاتر از پروردگار؟

 

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ جمعه 28 تير 1392 ] [ 7:16 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن(3)

درمان گرى با قرآن (3)

نسخه درمان امام علی (علیه السلام)

ايشان يك نسخه دارند. من اين نسخه را براىشما آماده كرده ام كه بخوانم. بسيار نسخه عالى است. البته، كلّ نسخه يك خط بيشتر نمىشود؛ اما در همين يك خط، حضرت بيماران را به قدرى زيبا، متين، جانانه و محكم راهنمايى كرده اند كه

اگر واقعاً بيمار به اين نسخه عمل كند، درمانش يقينى و قطعى است. حضرت سه جمله در اين نسخه مىفرمايد:

. انْتَفِعُوابِبَيَانِاللَّه،وَاتَّعِظُوابِمَوَاعِظِاللَّه،وَاقْبَلُوانَصِيحَهَاللَّهِ (نهج البلاغه خطبه 176)

اى مردم! بياييد از بيان خدابهره مند شوید( انْتَفِعُوا بِبَيَانِ اللَّه)

بيان » در قرآن مجيد زياد آمده است. اگر شما به لغت عرب مراجعه كنيد، آنها « بيان مبين را اين جور معنا مىكنند: روشن، روشنگر. بياييد از روشنگرىهاى خدابهرهمند بشويد

  چون اگر آدم به دنبال روشنگرىهاى خدا نرود، حق را نمىفهمد؛ باطل را نمىفهمد؛ درستى را از نادرستى نمىتواند تشخيص بدهد.

روشنى دل با روشنگرى هاى پروردگار عالم در قرآن مجيد

آدم بايد برود روشنگرىهاى پروردگار عالم را در قرآن مجيد ببيند تا دلش روشن بشود و از اين مرده دلى در بيايد

أَوَمَن كَانَمَيْتاًفَأَحْيَيْنَاهُوَجَعَلْنَالَهُنُوراًيَمْشِىبِهِفِىالنَّاسِكَمَنمَثَلُهُفِىالظُّلُمَاتِلَيْس بخارج منها (انعام 122)

آيا مرده دلى را كه من با روشنگرىِ خودم او را زنده كردم و نورى برايش قرار دادم كه با كمك آن نور بِخَارِجٍ مِنْهَا دارد سالم زندگى مىكند و حق را از باطل تشخيص مىدهد؛ ظلم را از عدالت تشخيص مىدهد؛ درستى را از نادرستى تمييز مىدهد( كَمَن مَثَلُهُ فِى الظُّلُمَاتِ)

مانند كسى مىباشد كه در تاريكىها دچار است) و لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ؟

نمىخواهد هم بيرون بيايد؟

 نتايج روشنگرى پيغمبر اكرم( صلی الله علیه وآله )با قرآن

پس با روشنگرى قرآن، پيغمبر اكرم( صلی الله علیه وآله ) ، مردم را از بت پرستى نجات داد و وصل به خداپرستى كرد. چه كار كرد با اين روشنگرى هايش!

اميرمؤمنان (ع) مىفرمايد: روزگارى را ديدم كه حسرتش را مىخورم. در دل تاريكى شب، گاهى با پيغمبر( صلی الله علیه وآله )از خانه بيرون مىآمدم، از تمام كوچه هاى مدينه، صداى گريه، نماز شب و مناجات شنيده مىشد، ولى وقتى بنىاميه آمدند و اين روشنگرىها را كنار زدند و تاريكىها را بر مردم حاكم كردند، پيشنماز حكومت بنىاميه، با شكم پر از شراب در محراب

آمد و در حال مستى، نماز صبح را چهار ركعت خواند و مردم هم خواندند.

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir

 ادامه دارد.......



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ پنج شنبه 27 تير 1392 ] [ 12:57 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گرى با قرآن(2)

 

درمان گرى با قرآن(2)

شهادتبهاقامهنمازامامرضا(علیه السلام)درزيارتحضرت

اين قدر نماز مهم است كه ما هر وقت به حرم حضرت رضا (ع) مشرّف مىشويم كه زيارت بخوانيم، يكى از جملاتى كه

در زيارت حضرت رضاست، همين مىباشد كه من شهادت مىدهم، شما اقامه نماز كردى،

اشهد انک قد اقمت الصلاه

 آن هم نمازى كه آنها اقامه نمازمىكردند.

نماز،مهمتراست

من يك وقتى محضر مرحوم آيتالله العظمى گلپايگانى  بودم. قبل از انقلاب، حادثه خيلى مهمى، براى كشور پيش آمده خيلى مهم. جمعيت به منزل ايشان آمده بود و امام هم به نجف تبعيد شده بودند و به يك نفر هم از

تهران كه آدم متشخصى بود و من هم او را مىشناختم، اجازه داده بودند پشت بلندگو و در حضور ايشان و آن جمعيت، سخنرانى كند. وقتى آن شخص سخنرانىاش را شروع كرد، نزديك اذان بود. ده دقيقه اى كه از سخنرانى اش گذشت، مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى  حالا يا به ساعت نصب شده در حياط نگاه كردند، يا در زير عبا به ساعت خودشان نگاه كردند، ديدند اول اذان است. حادثه براى كشور خيلى مهم بود و جمعيت هم زياد بودند و آن بنده خدا هم با يك شور و هيجانى صحبت مىكرد و مجلس هم در سكوت بود. فاصله مرحوم آيت الله گلپايگانى  نيز با منبر دور بود. چون در غرب حياط نشسته بودند و منبر در شرق حياط بود. حياط منزلشان هم وسيع بود. به محض اين كه ديدند اول الله اكبر است، با صداى بلند گفتند: گوينده! مطلبت را ببر؛ وقت نماز است. مطلبش را بريد و از جا بلند

شد و جلسه هم به هم خورد.

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ چهار شنبه 26 تير 1392 ] [ 7:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درمان گری با قرآن(1)

 

درمانگرىباقرآن(1)

اهميت نماز نزد انبياء و اهلبيت:

انسانهايى كه از نماز ببرند، از همه خيرات بريدهاند، از همه خيرات.

اين قدر انبياء به نماز اهميت مىدادند كه پروردگار عالم وقتى در قرآن مجيد مىخواهد آنها را معرفى كند، آنها را به يكى ازاوصاف بارز كه صفت به پا داشتن نماز از سوى آنان است، معرفى مىكند، و در رواياتمان تعبيرخيلى شگفتى آمده: اهلبيت: خودحقيقتنمازند  ) بحارالانوار،ج 24 ،ص 304 (1

يعنى همين حضرت امير، فاطمه زهرا، حضرت مجتبى و حضرت حسين: عين نمازند. ؛اامّا اهلبيت: در عين حال كه عين نماز بودند، يك آن از نماز غفلت نداشتد؛ در نماز بودنند؛ با نماز بودنند؛ عين نمازبودند. وقتى اين آیه آيه بر پيغمبر( صلی الله علیه واله ) نازل شد كه

وَاْمُرْأَهْلَكَبِالصَّلَاهِوَاصْطَبِرْعَلَيْهَا( طه/132)

 (پيغمبر«. حبيبمن! اهلترابهنمازدعوتكنوبرايندعوتتهماستقامتبورز(

 پیغمبر(صلی الله علیه واله )شش ماه تمام، قبل از اذان، از منزلشان بيرون مىآمد و كنار درِ خانه اميرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا ( سلام الله علیها مىايستاد واهلبيت: را به نماز دعوت مىكرد

. چهوقتآنهارابهنمازدعوتمىكرد؟

 آن وقتى كه اميرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا( سلام الله علیها) در نماز شب بودند. امام مجتبى (ع) مىگويد:پاىمادرم،ازكثرتايستادنبهنمازورمكردهبود( بحارالانوار، ج 42 ، ص 76 (1)

 سِرّدعوتاهلبيت: بهنمازازسوىپيامبر

اين قدر نماز مهم است كه پيغمبر(صلی الله علیه واله ) مىدانست، اگر الان به در خانه حضرت زهرا ( سلام الله علیها) برود و آنها را به نماز دعوت كند، وقتى است كه زن، شوهر و بچه ها در حال خواندن نماز شب هستند

وَ اْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا  : اهلت را به نماز دعوت كن. مگر، نعوذ بالله، اميرمؤمنان (ع) يا فاطمه زهرا( سلام الله علیها)كاهل نماز بودند كه خدا به پيغمبرش مىگويد كه اهلت را به نماز دعوت كن. منظور از اين آيه، اين است كه به مابفهمانند، چقدر نماز مهم است كه با اين كه على (ع) و فاطمه ( سلام الله علیها) دايم در نماز بودنند، باز به پيغمبر(صلی الله علیه واله ) مىگويد،على (ع) و فاطمه( سلام الله علیها) را به نماز دعوت كن.

منبع: پایگاهاطلاعرسانیعرفان http://www.erfan.ir

 



موضوعات مرتبط: درمان گری با قرآن
[ دو شنبه 24 تير 1387 ] [ 7:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد